امروز مقابل تلویزیون نشسته و نظاره گر تصاویر جانخراش به خاک و خون کشیده شدن مردم مظلوم و بی دفاع غزه بودم؛ ناگاه چهره دوست داشتنی مجاهد بزرگ امام موسی صدر در نظرم مجسم شد و این پرسش اندیشه ام را به خویش مشغول کرد که به راستی اگر امام موسی صدر اکنون حضور داشت چه می کرد؟آیا او همچون اکثر قریب به اتفاق مسلمین و زمامدارانشان نگرانی خویش را از فاجعه غزه تنها در قالب تأسف نشان می داد؟
به راستی اگر زمامداران ممالک اسلامی دست از خود کامگی برداشته و به منافع مشترک جهان اسلام و هدف والای آن ــ که همانا اعتلای کلمه توحید است ــ می اندیشیدند ، عزت مردم ستمدیده فلسطین را عزت خویش دانسته و ستم بر آنان را ستم بر خویش می دیدند ، اینگونه بی تفاوت سکوت می کردند و چون شیطانی اخرس ، سکوت مرگبار خویش را چراغی سبز بر اعمال ددمنشانه صهیونیسم غاصب می ساختند؟ مگر به ما نیاموخته اند که جهان اسلام مرز جغرافیایی نمی شناسد و همه مسلمین در سراسر کره زمین نسبت به آنچه که به سایر مسلمین می گذرد مسئولند؟ اگر هر یک از مسلمین فقط به رفاه خویش بیندیشد و تنها مراقب محدوده محل سکونت خویش باشد آنگاه واژه « امت واحده » چه مفهومی خواهد داشت ؟ مگر نشنیده اند این سخن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را که « هر که شب را به صبح رساند و در اندیشه سامان یافتن امور مسلمین باشد مسلمان نیست » ؟
زمامداران ممالک اسلامی آنگاه که به مصالح جزئی محدوده جغرافیایی خویش بیندیشند و تا هنگامی که هر یک از مسلمانان چراغ عافیت را فقط و فقط برای خانه خود بخواهد ، ابر شوم ذلت بر سر مسلمین یایه گستر خواهد بود ؛ و آنان را یارای اعتلای حق نخواهد بود.
برادر و خواهرم آیا تا بحال با خود اندیشیده اید که چرا دشمن فقط امثال امام موسی صدر را می رباید و امثال بهشتی را آماج تهمت ها قرار داده ودر نهایت ترور می کند لی با زمامداران دیگر مالک اسلامیو روشنفکرانشان چندان مشکلی ندارد؟ چرا محافلی همچون کانون رهپویان وصال را هدف بمب گذاری قرار می دهد ولی در مقابل مجالسی که آتش تفرقه شیعه و سنی را روشن می کنند و یا به روشنگری و افشاء توطئه های دشمنان بی تفاوتند بی هیچ خطری به راه خویش ادامه می دهند؟ آیا جز این است دشمنی دشمنان دین تنها با روحانیون و روشنفکرانی است که با بیان و بنان خویش توطئه های دشمنان را افشا نموده و به مبارزه با آنان برمی خیزند؟
آری ! اگر آحاد مسلمین بدانند که مسائل جهان اسلام فراتر از مرزهای جغرافیایی است و زندگی تنها در تحصیل اسباب رفاه و آسایش خویش و اطرافیانشان خلاصه نمی شود و اگر متوجه این نکته شوند که تضییع حق مردم غزه ستم بر همه امت است و اگر بدانند حیات و زندگی حقیقی اعتلای کلمه توحید و تلاش در راه تحقق آن است که « ان الحیاة عقیدة و جهاد » دیگر مجالی برای جولان دادن دشمنان دین باقی نخواهد ماند و البته بر روحانیون متعهد و دانشگاهیان بیدار است که با تمام تلاش رسالت الهی خویش را به انجام رسانند و امت اسلام را از این خواب گران بیدار سازند.